از بانوی فعال فرهنگی بدم می آید.
دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۳۶ ق.ظ
اگر تمام عمرم را یک دور مرور کنم به یک نمودار میرسم که اگر این نمودار یک جهتش هیجاناتم باشد و جهت دیگر فعالیتهای مهم زندگیم یک تابع سینوسی را نشان میدهد.
اولها یعنی در کودکی تر هایم نه هیجانی داشتم نه فعالیت فرهنگی . اما اندکی بعد که حزب اللهی نام گرفتم فعالیتهایمان همراه با هیجانات ناشی از آن شروع شد تا جایی که اگر کسی فعالیت فرهنگی نمیکرد مسلمان نبود و اندکی بعد یعنی در ماکسیمم نمودار سینوسی اگر کسی فعالیت فرهنگی نمیکرد آدم نبود!!
ماکسیمم این هیجانات ناشی از افراط در فعالیت فرهنگی کردن با تو پوزی خوردن از مسئولین ، رفقا، مردم، خانواده... تبدیل به صفر شد و رفته رفته ادامه نمودار مفهومی را خلق کرد که بنده از تفسیر آن عاجزم . اما امان از سیاست یا اینکه مرده شور ببردش! که هیجانات ما را بالا برد و نا چار فعالیتهای ما از منفی شروع شد و به ماکس خود رسید .....
هر چه از این نمودار بی سر و ته خمیده و در هم تنیده بگویم آخرش یک تابعی را تفسیر کرده ام که بند و بنده تعلقات مادی است و تف به ذاتی که اسم حزب اللهی روی آن گذاشت.
نمودار اگر نمودار است و زندگی زندگی و فعالیت فرهنگی هم فعالیت فرهتگی باید تابع درجه 1 باشد درجه 1 یک! طوری که هر چی قد میکشد و از کودکی رو به بزرگی میرود ،برود آسمان برود پیش خود خدا . این طوری تابع است اصلا خود شیعه خود پیرو زهرای اطهر.
و حالا که نمودار سینوسیم روی نقطه صفر گیر کرده از خودم و از کودکی ترهایم راضی ترم تا آن وقتها که حزب اللهی بودم! می شود از همین جا هم تابع بود این همه هیجان را به حلقوم فعالیت فرهنگی نریخت تا هار شود و پاچه هر چه عوام الناس و خواص الناس را بگیرد!
به همین جهت از بانویی (که خودم باشم) و فعال فرهنگی بدم می آید.
۹۲/۰۶/۱۱